سرگذشت یأس و امید
چهارمین دوره ی جایزه شعر احمد شاملو مهمترین رویداد شعر ۹۷ بود
روزگاری شعر یک رویداد تلقی میشد، نه فقط به مثابهی صدای سیاست و اجتماع، بلکه شعریتش نیز اتفاقی عظیم بود که جریانهای شعری بعدی را شکل میداد. اما شعر در زمان اکنون چیست و کجاست؟
آیا هنوز با ریههای شاعرانِ پیشین نفس میکشد و با ضربانِ آنهاست که قلب ما را تکان میدهد؟ باری، در این انزوای ناگزیر که بخشی از آن به کیفیت شعر زمانه و بخشی دیگر به وضعیت نابسامان اجتماع و فرهنگ برمیگردد، چگونه میشود از کسانی که هنوز دل در گرو این به قول شاملو، «حادثه» دارند سراغ گرفت؟
چهار سال است که مؤسسهی فرهنگی پژوهشی الف. بامداد جایزه ادبی مستقلی را به نام احمد شاملو به راه انداخته و به رغم تمامی دستاندازها و ناملایمات و انتقادها و گاه طعنهها، دریچهای برای نگریستن به شعر امروز باز کرده است.
امسال چهارمین دورهی جایزهی شعر احمد شاملو برگزار شد، روز ۲۱ آذر ماه و در نود و سومین سالروز تولد شاعر. برگزیدهی این دوره مجموعه شعر «خط سیاه، متروی لندن» سروده علیرضا آبیز بود که از میان ۱۵ نامزد نهایی انتخاب شد.
تعداد کتابهای رسیده برای دوره چهارم جایزه ۲۰۴ عنوان بود که از آن میان ۱۶۷ عنوان واجد شرایط شرکت در این رقابت ادبی بودند و ۳۷ عنوان نیز به دلایلی از جمله منظوم بودن شعرها، تکراری بودن کتابها و همچنین انتشار در سالهایی غیر از سال ۱۳۹۶ از این رقابت بازماندند.
کاظم کریمیان، محمود معتقدی و شهریار وقفیپور اعضای هیأت داوران مرحله اول داوری بودند که ۱۵ اثر برگزیده را برای حضور در مرحله دوم انتخاب کردند.
دور دوم داوری را نیز محمدرضا پارسایار، کاظم سادات اشکوری، عبدالله کوثری و محمود نیکبخت برعهده داشتند و از میان این ۱۵ اثر، با اذعان به اینکه ممکن است آثار مورد داوری به تمام و کمال واجد شاخصها و معیارهای یادشده نباشد، مجموعه شعر «خط سیاه، متروی لندن» سرودهی علیرضا آبیز را با کسب اکثریت آرا به عنوان برگزیدهی اول چهارمین دورهی جایزهی شعر احمد شاملو معرفی کردند. همچنین مجموعهشعرهای «اسفندیاری در چشم چپ» سرودهی آنا رضایی، «نامههایی از کازابلانکا» سرودهی شهریار بزرگمهر و «بینظمی» سرودهی آرمین یوسفی به دلیل کسب آرای بالای داوران شایستهی تقدیر شناخته شدند.
در بیانیه هیأت داوران به نکاتی اشاره شده بود از جمله اینکه « شاعر جهان را از طریق زبان تجربه میکند. شاعر باید زبان خود را بهخوبی بداند، بشناسد و بر امکانات و ظرفیتهای آن اشراف داشته باشد. تعهد اجتماعی شاعر ضمناً تعهد در برابر زبان را نیز شامل میشود. اگر فکر کنیم که شعر در زبانی زاده میشود که از خلال روابط قاموسی کلمات و ایجاد روابط مندرآوردی و غیرمنطقی در اجزای جمله به وجود میآید، به بیراهه رفتهایم.»
و دیگر اینکه «تا شعری به وجود آید، شاعر همهی فرهنگ و دانش و بینش خود را به کار میگیرد. آگاهی ِ بیشتر میتواند افقهای پربارتری در برابر شاعر بگشاید و ابزار بیشتری در دست او نهد تا شعرش با اثرگذاری بر فرهنگ هنری جامعه بر غنای آن بیافزاید. شعر نو در مسیر اجتماعی کردن من فردی شاعر راه پیموده است. شعر نو تجلی لحظهای از زندگی شاعر است. شعری که برداشتهایی از زندگی نیست، بلکه یکسره خود زندگی است. مواجههی شاعر با زندگی مواجههایست تکینه که در آن شاعر جهان شعری خود را بنا میکند، جهان نو رفتاری نو با زبان میطلبد. شاعر مواجههای عمیق را با دیدی تازه تجربه و بیان میکند، نه از دریچهای مشترک با دیگران و از طریق زبانی تکراری.»
مراسم پایانی چهارمین دوره جایزه شعر احمد شاملو، همچون سال گذشته در باغ موقوفات دکتر افشار برگزار شد، مراسمی کوچک و ساده که به افقهای باز و وسیعتر مینگریست.
جای شاعران بسیاری خالی بود، غیابی لبریز از پرسش؛ اگر نام شاملو نتواند شاعرانی را بیبغض و کین و به پاسداشتِ میراثی گرانبها دور هم جمع کند، کدام دست یاریگری خواهد توانست شعرمان را از مرداب روزمرگیهایش بیرون بکشد؟
بابک احمدی در مراسم پایانی جایزه گفت: «شاملو هرگز مأیوس نشد؛ البته گاهی مردمی را که اینقدر دوست داشت، سرزنش میکرد، اما مثل سرزنش یک عاشق وقتی کمبود کوچکی از محبوبش میدید و این همه ستایش از این فرهنگ و ادبیات و سنت در شعر معاصر ما کمنظیر و شاید بینظیر است. شاملو کاری کرد که ما هر چه از دست بدهیم، به یک زبان حرف میزنیم و به یک زبان شعر میشنویم. او اسباب افتخار ما را آفرید و ما را بزرگ داشت.»
میگویند این جایزهها بزرگداشت نامهاست؛ احمد شاملو، هوشنگ گلشیری، احمد محمود... اما از سوی دیگر این نامها در فراسوی جایزهها، دوستیها و دشمنیها، چون چراغی بر نامهای پس از خود شعله میافکنند، نامهایی هرچند کوچک، هرچند بزرگ.
درباره جایزه شعر/ احمد شاملو چه گفتند:
احمد پوری:
حداقل تاثیر چنین جایزهای این است که هرسال یک تا سه نفر را به طور جدی به کار ادبیات و شعر مشغول کند، تا جایی که به این زودیها دست از شعر نکشند و با تلاش بیشتر به تعالی برسند. این خودش کار بزرگی است. ما ادعا نداریم که یک جایزه میتواند لشکری از شاعران را متولد کند یا تاثیر بالایی در کیفیت شعر امروز داشته باشد، اما اگر همین تاثیر کوچک درحد یکی دونفر درست انجام شود، کار بزرگی است.
هوشنگ چالنگی:
اگر هنوز کسانی شعر خوب مینویسند و داورانی آن شعرها را قضاوت میکنند، پس شعر همچنان موجودیت خودش را حفظ کرده است. جایزه شعر شاملو درحالحاضر عالیترین مرجع قضاوت شاعران است و در دو دورهای که من داور این جایزه بودم، کتابهایی دیدم که جزو بهترین مجموعه شعرهای امروز بودند. درواقع میتوان گفت شعر ما در بالاترین سطح، همین کتابهایی است که در جایزه شاملو شرکت میکنند. هنوز جوانها شعر خوب مینویسند و اگر شاملو هم زنده بود این شعرها را میپسندید.
شهاب مقربین:
طبیعی است که هر نهاد نوپایی در ابتدای کار کاستیها و خطاهایی داشته باشد. خطاها و کاستیها میتواند در طول مسیر حرکت اصلاح شود. انتقاد میتواند کمک کند اگر واقعاً قصد کمک داشته باشد. اما متاسفانه گاهی تنگچشمیها و سرازیر کردن توهین و اتهام و انگزدنهای مضحک به برگزارکنندگان و داوران، که مثلاً یک گروه مافیایی نشستهاند و برای شعر امروز تصمیم میگیرند، نهتنها کمکی نمیکند که جز دلسردی و رها کردنِ کار چیزی به بار نمیآورد؛ همان بلایی که پیش از این بر سر جایزههای مستقل دیگر ازجمله جایزه گلشیری آمد.
فرزانه طاهری:
برگزارکنندگان این جایزه باید جوری عمل کنند که اکثریتی که مخاطب این جایزه هستند مطمئن باشند روند جایزه سالم بوده و داوریها بدون هیچ تأثیر و دخالت بیرونی اتفاق افتاده است؛ این تنها راه است. برگزارکننده باید بکوشد که از سلامت جایزه دفاع کند. خود ما وقتی که جایزه را متوقف کردیم، صد و خردهای نویسنده لطف کردند و نامهای برای ما نوشتند که جایزه را ادامه بدهید و در میان این نویسندگان کسانی بودند که در دوران برگزاری جایزه خیلی ما را آزرده بودند. شاید اگر جایزه شاملو هم متوقف شود، در میان این انتقادکنندگان عاشقان سینهچاکی پیدا شود. ولی تا هست، آن را میزنند و این بیماری ملی ماست.
رضا چایچی:
به نظرم بودن هر جایزه ادبی مثل بودن یک نشریه مستقل، بهتر از فقدان آن است. جوایز مستقل به رنگین بودن فضای ادبیات و شعر کمک میکنند، هرچند کمبودها و کاستیهایی داشته باشند. اگرچه ممکن است از دل این جوایز شاعر بزرگی برنیاید، اما شاید همین شاعران، بخصوص جوانترها با اتکا به جوایز ادبی بتوانند در آینده جای پای خود را محکمتر کنند و شعرهای بهتری بسرایند.
کامیار عابدی:
یکی از ویژگیهای داوران باید داشتن نگاهی غیرایدئولوژیک به شعرها باشد. داوران باید دیدگاه سیاسی اجتماعی خودشان را کنار بگذارند. البته نگاه انسانی در شعر خیلی مهم است، اما علاوه بر آن باید به خود متن نگاه شود که آیا جوابگوی معیارهای زیباییشناسی است یا نه؟ برای این منظور نیازمند معیارهای ادبی دقیقی در داوری هستیم. بنابراین هرچه روی مبانی و اساس این معیارها بیشتر کار کنیم، در درازمدت جایزه اعتبار و نفوذ بیشتری در میان اهل شعر و ادب پیدا میکند.
شهریار وقفیپور:
یکی از ویژگیهای مثبت جایزه شعر احمد شاملو این است که خیلی صریح میگوید به دنبال چه نوع شعری است. درواقع حرفش این نیست که ما میخواهیم بهترین کتاب شعر یا بهترین شاعر را پیدا کنیم، بلکه میگوید در پی انتخاب بهترین شعری است که در این سنت میگنجد؛ سنتی که در شعر فارسی با احمد شاملو مشخص شده؛ یعنی آوانگارد بودن، مدرن بودن، دغدغههای خاص شعری داشتن و همینطور اجتماعی بودن.
فواد نظیری:
اگر رویکرد سیاسی و اجتماعی معیار داوری قرار گیرد، این خطر وجود دارد که نسلهای کمتجربهتر و شاعران جوانتر دیدگاه خودشان را به سمت این دیدگاههای خاص کانالیزه کنند. مشابه همین گرفتاری که ما الان در سینما داریم؛ اینکه میگویند فلان کارگردان فیلمی درخور جشنوارههای خارجی میسازد. وقتی قالبی برای شعر تعریف میکنیم، احتمال دارد دفترهایی که جوشش درونی و شعر نابتری دارد، از این گردونه حذف بشود و آثاری که شاخصههای خودشان را به سمت چنین تعاریفی تنظیم کردهاند، بالا بیایند. من نه تنها نافی شعر اجتماعی سیاسی نیستم، بلکه معتقدم جنبههای اجتماعی باید به نوعی در شعر ما وجود داشته باشد. ولی این فرق میکند با اینکه تصمیم بگیریم شعار بدهیم یا شعر اجتماعی بگوییم.
عبدالعلی عظیمی:
کسی که اختیارش دست شعر است و به خاطر تجربه زیستی غنی قادر به سکوت کردن نیست، همواره کار خودش را میکند. البته برای استمرار یافتن کارش نیاز دارد که آثارش منتشر شود و مخاطبانی داشته باشد و این جایزهها شاید بتواند تا حدودی به چرخه نشر کمک کند. اما کسانی که جایزه میگیرند، اگر خالق باشند کارشان دشوار میشود. شما وقتی شعری میگویی که بالاتر از حد تصور خودت است و اول از همه خودت را متعجب کرده، این ترس را داری که دیگر نتوانی چنین شعری بنویسی. این شاعر برای کتاب بعدی دست و دلش میلرزد و نگران است که نکند قدمی به عقب برگردد. اما به طور کلی نمیشود گفت جایزه در بستهای به روی آنها باز میکند.
منبع: http://sazandeginews.com/News/3740
ارسال نظر